کد مطلب:314884 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

به آن حضرت دخیل شو
در تاریخ 21 / 9 / 80 شمسی جناب آقای حاج قربانعلی نریمان 74 ساله اهل و ساكن قریه مذكور درباره كرامت مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) شهر گوگان از قول یكی از دوستانش چنین نقل كرد:

اینجانب در گذشته با یك نفر، رفاقت داشتم. اهل یكی از دهات اطراف خسروشهر (خسروشاه) [1] بود. روزی برایم گفت:

بنده ده رأس گوسفند داشتم. روزی موقع شامگاه آنها را به آغل و جایگاه حیوانات آوردم و در آن را محكم بستم. شب كه سپری شد، سحرگاه از خواب بیدار شدم، رفتم دام ها را از «مراح» بیرون كنم و برای چرانیدن به چراگاه ببرم.

متأسفانه، دیدم گوسفندان مریض نیستند، بلكه مورد دستبرد قرار گرفته اند. لذا شروع به تفحص كردم و همه جا را گشتم و بسیار تكاپو نمودم، با تأسف از دام ها خبری به دست نیامد. ناچار مأیوسانه به خانه مراجعت كردم.

از این جهت خیلی ناراحت بودم. روزی همسرم گفت: برو مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) گوگان و به آن حضرت دخیل شو. من نیز آمدم به شهر گوگان دیدم در مسجد بسته است. آن موقع متولی مسجد حاج میر زینال بودم. نزد او رفتم و گفتم: لطفا محبت فرمایید در مسجد را باز كنید. زیرا من مشكل دارم و می خواهم به حضرت عباس (علیه السلام) مشكلم را عرض كنم.

ایشان در را باز كردند و من داخل مسجد رفتم و به آن بزرگوار دخیل شدم



[ صفحه 428]



و خیلی گریستم و بر اثر گریه زیاد بی هوش شدم و پس از ساعتی به هوش آمده و مجددا عرض حاجت نمودم و مبلغ بیست تومان به صندوق مسجد واریز كردم و به خانه خود بازگشتم.

فردای آن روز داشتم از بازارچه هفتگی (خسروشاه) رد می شدم با یك نفر شبانی از اهالی دهكده (گنبرف) برخورد كردم و قصه گوسفندان را گفتم. وی در پاسخ اظهار داشت: ناراحت نباش گوسفندانت در روستای ما در فلان خانه است. من هر چه سریع تر خودم را به آدرس مزبور رساندم و دیدم گوسفندان همه سالم هستند و در جلوشان علوفه ریخته اند.

به هر حال، بدون هیچ گونه دردسر و مشكل خاص، آنها را تحویل گرفتم و بعد از یك سال بره ای از بچه های آن گوسفندان را آوردم در جلو مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) در گوگان ذبح كردم و در همین مسجد به مؤمنان اطعام و احسان نمودم.


[1] خسروشهر شهر كوچكي است در نزديكي تبريز كه مقبره مطهر مرحوم شيخ سلار ديلمي يكي از فقيهان نامدار شيعه در آن قرار دارد.